رسم انسانی

مبارزه برای انسانیت و آزادی . اندیشه و رسم عشق انسانی

رسم انسانی

مبارزه برای انسانیت و آزادی . اندیشه و رسم عشق انسانی

نقد ادبی

نقد ادبی

بدون شک یکی از منابع فکری و اندیشوی بشر گنجینه ادبی آن است. پدید آورندگان آن نوابغ اند که برتر از زمان و مکان خویش می اندیشیده اند. و حرف و نقد برای زندگانی بشر داشته که بدون شک می توان گفت اگر این نقد و برتر اندیشی ها نبود ما شاهد این تغیرات بزرگ در زندگی انسان نبودیم. اگر ولتر بدون کدام پیرایه و ترسی نمی نوشت ما امروز آزادی بیان و اندیشه را در غرب نمی داشتیم.

به هر حال هدف ما ازین مقال آن است که نشان دهیم که ادب و زبان در تحول چقدر نقش حیاتی داشته است و این آثار از این لحاظ که همیشه مورد ارزیابی و یا به قول ادب دانان نقد ادبی قرار نمی گرفت ما تغیرات را شاهد نبودیم. اگر روسو بی آلایش نمی نوشت و اگر هوگو از فقر انتقاد نمی کرد که به آن توجه جدی مبذول نمی داشت چه می شد؟؟؟

نقد ادبی علم است که با آن می توان به برسی و تحقیق  در آثار پرداخت . نقد به معنی جدا کردن اصل از نا اصل و سره کردن می با شد. که در اصطلاح می توان چنین تعریف؛ برسی و مطالعه در خوبی های یک اثر( شیوای، عینی سازی، تخیلی، تاثیرگذاری و هدف مندی) و چه در زشتی های یک اثر(سرقات، تنافر کلمات، بی نظمی، بی هدفی، ...) و بستر های اجتماعی و فرهنگی آن تولید ادبی را نقد گویند. باید اذعان کرد که توافق کلی بین تمام منتقدین ادبی در قسمت تعریف آن وجود ندارد اما این تعریف تمام نقاط مشترک از تعاریف آن ها را در بر دارد.1 ویا برای این که مغز های لطیف بهتر به موضوع فایق آیند می توان چنین تمثیل کرد که نقد ادبی به مشعل می ماند که ما در شناخت یک اثر ادبی کمک نماید.

موضوع نقد تمام به آثار برمی گردد و منتقد در آغاز می کوشد که به صحت و سقم یک اثر پی برده بعد به دنبال نقد آن بر می آید. مباحث که در نقد ادبی به بحث گرفته می شود یکی سرقات ادبی است که در یک اثر کوشش می شود موضوع سرقات را برون بکشد به گونه مثال در رابطه ویلیام شکسپیر منقدینی مدعی شدند که آن از کسانی دگر تقلید کرده است. و یا عزل های حافظ و سعدی و عراقی گفته اند که از شاعران عرب چون اوتمام و متنبی تقلید کرده و گویا از جمله سرقات ادبی است.2 اما عده ای از دانشمندان نقد ادبی بر آن است که ما به این تکیه نکنیم که موضوع آن از کی محاکات شده بلکه باید دید که کدام یک بهتر می تواند به پردازش نایل آیندو اقناع شنونده را حاصل کند. مو ضوع دگر که ادبیون به آن در این علم می پردازند سنن ادبی است آن در آثار ادبی به جستجوی سنن نیز می گردند. به گونه مثال واژه های چون دل دیوانه، شمع گریان و زنجیر زلف...را از جمله سنن ادبی می داند. ادعا آنان بر این است که تا چه حد این سنن را حفظ می کرده است و به آن اهمیت قایل بوده اند در حالیکه گروهی مدعی اند که این امر باعث سلب ابتکار عمل نویسنده شده است. با ابراز این نظر آن اصالت نقد را به ابتکارات ادبی قایل شده و هر آن نویسنده ی را که ابتکار عمل به خرج می دهد مورد تاید قرار می داد.

به گونه مثال به اثر اتللو ویلیام شکسپیر به سبب ابداعات جدید وی ارزش زیاد قایل است اگر چند موضوع زندگی مشترک زنا و شوی موضوع است که خیلی نویسندگان به آن پرداخته است. اما روش تخیلی و ذهنی سازی و حس آمیزی در این اثر وی را با اهمیت ساخته و یک پیام خیلی کوتاه را که عبارت از اساس تمام روابط اعتماد است را باز گو می کند. 

موضوع مهم دگر را که نقد ادبی به آن ابرام دارد مفهوم زمینه های اجتماعی و سیاسی یک اثر است. در رابطه به اثر نامه های  مردم انگلستان از ماری آرویه( ولتــــر) چنین برداشت است که زمینه های که باعث این اثر شده می تواند جو خفقان همان گاه فرانسه است و این در حال است که انقلاب کبیرانگلیس نتایج خیلی انسانی و آزادی بخشی را به مردم آن به ارمغان آورده بود و ولتر نوید برای فرانسه به فردای بهتر در صورت انقلاب مانند انگلیس را می دهد و این امر را نقد ادبی به نحوی می خواهد روشن که در ایجاد یک اثر ادبی چقدر مسایل اجتماعی و سیاسی...نقش داشته است.

در رابطه با نقد ادبی مکاتب گوناگون وجود دارد که مکتب اجتماعی به پیام اجتماعی و مفاد به اجتماع را ملاک عمل قرار می دهد دانشمندان چون تی. اس.الیوت را به خود جلب کرده است. مکتب دگر به فورمالیستی روسیه مشهور است به ساختار یک ادبی تو جه کرده و تمام نقدها خویش را بر اساس گونه های ادبی به مبنای ساختار چون غزل و داستان سیاسی و غیره انجام می دهد و به نحو از نظریه تنازع بقا داروین متاثیرو باور مند است که تمام انواع ادبی برای ادامه حیات خویش به جنگ نوع می پردازد، در نتیجه یک نوع آن پیروز می گردد و گونه مثال در دوران مکتب خراسانی قالب غزل قالب غالب است .

نقد اخلاقی به این توجه دارد یک نویسنده تا چه حد به مسایل چون حفظ اخلاقیات توجه کرده است.

با آنهم نقد ادبی یک تاریخ را پشت سر گذرانده که قابل توجه است در آغاز یونان طلایه این حرکت بوده  در یک مکان جمع می شدند که به ان تیاتر اسم می دادند و کسانی چون سوفکل و اریستوفان به نمایش اثار خویش پرداخته و هرکس به توان خویش به نقد آن می پرداخت . بعد این حرکت توسط سیسرون به روم گسترش یافت و نتایج نسبت خوبی را به همراه در عرصه ادبی داشت. این حرکت در عرب جاهلیت توسط شاعران چون امرولقیس و ابوتمام و المتنبی ...به شکل که در بازاز عکاظ به خوانش شعر خویش می پرداختند ادامه یافت که یک شعر دگر نقد می کرد و یک دگر را گاهی به سرقات نیز متهم می کردند.

انتقال این حرکت در افغانستان وایران به شکل صورت گرفت که این حرکت را اسلام با خود یکجا به ارمغان آورد و ابو نصر فارابی وکسانی دگر را به قلم فرسای و داشته اند. اروپا نیز در قرون وسطی به این امر که نقد ادبی امری مهم است پی بردند و از یونانیان و مسلمانان در این امر کمک گرفتند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد