رسم انسانی

مبارزه برای انسانیت و آزادی . اندیشه و رسم عشق انسانی

رسم انسانی

مبارزه برای انسانیت و آزادی . اندیشه و رسم عشق انسانی

پیام به مردم افغانستان

پیام به مردم افغانستان

مردم مهربان و شریف افغانستان من جای واژه پردازی را در این صحبت خودمانی نمی بینم که از واژه های تخصصی سیاسی و اجتماعی استفاده کنم؛ بلکه می خواهم چندی با شما در یک اندیشیدن به این کشور سهیم شوم. اول که ما همه ما احساس کرده ایم که این کشور حالا هیچی برای داشتن ندارد و این یک نعمت بزرگ الهی است،چون کشورهای که امروز فکر می کنند که ما دگر حالا کامل شده ایم و نیاز به کوشش نداریم و یا ما از ارث داشته های بلند معنوی و فرهنگی داریم آنان را به انحطاط می کشاند. ما از این که واقعا چیزی نداریم که از خودمان باشد احساس ضعف نباید بکنیم بلکه ما باید با یک نیروی چند برابری که فکر آن به ذهن ما نمی رسد شروع به کار شوم. مهم این نیست که یک ملت امروز چه دارد مهم این  است که یک ملت به بشریت و انسانیت چه کرده می تواند و فردا چه افتخارات نیک را کمایی خواهد کرد این مهم است.

یک عامل باعث شده که ما همیشه از ملت های دنیا عقب بمانیم و آن را همه ما احساس کرده ایم و با گوشت و پوست لمس کرده ایم . آن چیزی است که گره تمام مشکلات دیروز و امروز ما و آن چیزی نیست به چیز واگرای مردم ما . راه حلی هر مشکلی را در خود مشکل می توان یافت و راه حل این مساله همدیگر پذیری ما مردم و ملت این کشور است . اگر به حرف و سخن من باورد ندارد یک بار تجربه کنید. شما بدون اینکه به کدام چیزی دگر بیندیشید ویا احساس کنید یک هم وطن که از نژاد شما نیست عاشقانه و بی آلایش به آغوش کشید و چشم هایتان را ببندید و خوب محکم بفشارید. چه احساس می کنید؟

جواب شما را من می دانم شما احساس می کیند که خودم را در آغوش کشیده ام . بین انسانها هیچ سرحدی ومرزی وجود ندارد و این خود ما هستیم که این مرزبندی ها را خلق می کنیم . خداوند انسان آفریده و ما از آن قوم گرای و نژاد پرستی درست کرده ایم . شما احساس می کنید که دوران کودکی شما است و در آغوش جادوی و ملکوتی مادر مهربان تان خوابیده اید، مگر غیر از این احساس دارید ، ندارید.

دوستان مهربان از همراهی شما تشکر تمنا می کنیم که به این اصل بیندیشید و یک با ر تمام مرزهای مصنوعی را بشکنید. آنگاه به من حق می دهید که این جملات را بگویم .

کبوتران سپید آزادی و انسانیت سربلند باد .

نقد ادبی

نقد ادبی

بدون شک یکی از منابع فکری و اندیشوی بشر گنجینه ادبی آن است. پدید آورندگان آن نوابغ اند که برتر از زمان و مکان خویش می اندیشیده اند. و حرف و نقد برای زندگانی بشر داشته که بدون شک می توان گفت اگر این نقد و برتر اندیشی ها نبود ما شاهد این تغیرات بزرگ در زندگی انسان نبودیم. اگر ولتر بدون کدام پیرایه و ترسی نمی نوشت ما امروز آزادی بیان و اندیشه را در غرب نمی داشتیم.

به هر حال هدف ما ازین مقال آن است که نشان دهیم که ادب و زبان در تحول چقدر نقش حیاتی داشته است و این آثار از این لحاظ که همیشه مورد ارزیابی و یا به قول ادب دانان نقد ادبی قرار نمی گرفت ما تغیرات را شاهد نبودیم. اگر روسو بی آلایش نمی نوشت و اگر هوگو از فقر انتقاد نمی کرد که به آن توجه جدی مبذول نمی داشت چه می شد؟؟؟

نقد ادبی علم است که با آن می توان به برسی و تحقیق  در آثار پرداخت . نقد به معنی جدا کردن اصل از نا اصل و سره کردن می با شد. که در اصطلاح می توان چنین تعریف؛ برسی و مطالعه در خوبی های یک اثر( شیوای، عینی سازی، تخیلی، تاثیرگذاری و هدف مندی) و چه در زشتی های یک اثر(سرقات، تنافر کلمات، بی نظمی، بی هدفی، ...) و بستر های اجتماعی و فرهنگی آن تولید ادبی را نقد گویند. باید اذعان کرد که توافق کلی بین تمام منتقدین ادبی در قسمت تعریف آن وجود ندارد اما این تعریف تمام نقاط مشترک از تعاریف آن ها را در بر دارد.1 ویا برای این که مغز های لطیف بهتر به موضوع فایق آیند می توان چنین تمثیل کرد که نقد ادبی به مشعل می ماند که ما در شناخت یک اثر ادبی کمک نماید.

موضوع نقد تمام به آثار برمی گردد و منتقد در آغاز می کوشد که به صحت و سقم یک اثر پی برده بعد به دنبال نقد آن بر می آید. مباحث که در نقد ادبی به بحث گرفته می شود یکی سرقات ادبی است که در یک اثر کوشش می شود موضوع سرقات را برون بکشد به گونه مثال در رابطه ویلیام شکسپیر منقدینی مدعی شدند که آن از کسانی دگر تقلید کرده است. و یا عزل های حافظ و سعدی و عراقی گفته اند که از شاعران عرب چون اوتمام و متنبی تقلید کرده و گویا از جمله سرقات ادبی است.2 اما عده ای از دانشمندان نقد ادبی بر آن است که ما به این تکیه نکنیم که موضوع آن از کی محاکات شده بلکه باید دید که کدام یک بهتر می تواند به پردازش نایل آیندو اقناع شنونده را حاصل کند. مو ضوع دگر که ادبیون به آن در این علم می پردازند سنن ادبی است آن در آثار ادبی به جستجوی سنن نیز می گردند. به گونه مثال واژه های چون دل دیوانه، شمع گریان و زنجیر زلف...را از جمله سنن ادبی می داند. ادعا آنان بر این است که تا چه حد این سنن را حفظ می کرده است و به آن اهمیت قایل بوده اند در حالیکه گروهی مدعی اند که این امر باعث سلب ابتکار عمل نویسنده شده است. با ابراز این نظر آن اصالت نقد را به ابتکارات ادبی قایل شده و هر آن نویسنده ی را که ابتکار عمل به خرج می دهد مورد تاید قرار می داد.

به گونه مثال به اثر اتللو ویلیام شکسپیر به سبب ابداعات جدید وی ارزش زیاد قایل است اگر چند موضوع زندگی مشترک زنا و شوی موضوع است که خیلی نویسندگان به آن پرداخته است. اما روش تخیلی و ذهنی سازی و حس آمیزی در این اثر وی را با اهمیت ساخته و یک پیام خیلی کوتاه را که عبارت از اساس تمام روابط اعتماد است را باز گو می کند. 

موضوع مهم دگر را که نقد ادبی به آن ابرام دارد مفهوم زمینه های اجتماعی و سیاسی یک اثر است. در رابطه به اثر نامه های  مردم انگلستان از ماری آرویه( ولتــــر) چنین برداشت است که زمینه های که باعث این اثر شده می تواند جو خفقان همان گاه فرانسه است و این در حال است که انقلاب کبیرانگلیس نتایج خیلی انسانی و آزادی بخشی را به مردم آن به ارمغان آورده بود و ولتر نوید برای فرانسه به فردای بهتر در صورت انقلاب مانند انگلیس را می دهد و این امر را نقد ادبی به نحوی می خواهد روشن که در ایجاد یک اثر ادبی چقدر مسایل اجتماعی و سیاسی...نقش داشته است.

در رابطه با نقد ادبی مکاتب گوناگون وجود دارد که مکتب اجتماعی به پیام اجتماعی و مفاد به اجتماع را ملاک عمل قرار می دهد دانشمندان چون تی. اس.الیوت را به خود جلب کرده است. مکتب دگر به فورمالیستی روسیه مشهور است به ساختار یک ادبی تو جه کرده و تمام نقدها خویش را بر اساس گونه های ادبی به مبنای ساختار چون غزل و داستان سیاسی و غیره انجام می دهد و به نحو از نظریه تنازع بقا داروین متاثیرو باور مند است که تمام انواع ادبی برای ادامه حیات خویش به جنگ نوع می پردازد، در نتیجه یک نوع آن پیروز می گردد و گونه مثال در دوران مکتب خراسانی قالب غزل قالب غالب است .

نقد اخلاقی به این توجه دارد یک نویسنده تا چه حد به مسایل چون حفظ اخلاقیات توجه کرده است.

با آنهم نقد ادبی یک تاریخ را پشت سر گذرانده که قابل توجه است در آغاز یونان طلایه این حرکت بوده  در یک مکان جمع می شدند که به ان تیاتر اسم می دادند و کسانی چون سوفکل و اریستوفان به نمایش اثار خویش پرداخته و هرکس به توان خویش به نقد آن می پرداخت . بعد این حرکت توسط سیسرون به روم گسترش یافت و نتایج نسبت خوبی را به همراه در عرصه ادبی داشت. این حرکت در عرب جاهلیت توسط شاعران چون امرولقیس و ابوتمام و المتنبی ...به شکل که در بازاز عکاظ به خوانش شعر خویش می پرداختند ادامه یافت که یک شعر دگر نقد می کرد و یک دگر را گاهی به سرقات نیز متهم می کردند.

انتقال این حرکت در افغانستان وایران به شکل صورت گرفت که این حرکت را اسلام با خود یکجا به ارمغان آورد و ابو نصر فارابی وکسانی دگر را به قلم فرسای و داشته اند. اروپا نیز در قرون وسطی به این امر که نقد ادبی امری مهم است پی بردند و از یونانیان و مسلمانان در این امر کمک گرفتند.

 

نقد ادبی

نقد ادبی

بدون شک یکی از منابع فکری و اندیشوی بشر گنجینه ادبی آن است. پدید آورندگان آن نوابغ اند که برتر از زمان و مکان خویش می اندیشیده اند. و حرف و نقد برای زندگانی بشر داشته که بدون شک می توان گفت اگر این نقد و برتر اندیشی ها نبود ما شاهد این تغیرات بزرگ در زندگی انسان نبودیم. اگر ولتر بدون کدام پیرایه و ترسی نمی نوشت ما امروز آزادی بیان و اندیشه را در غرب نمی داشتیم.

به هر حال هدف ما ازین مقال آن است که نشان دهیم که ادب و زبان در تحول چقدر نقش حیاتی داشته است و این آثار از این لحاظ که همیشه مورد ارزیابی و یا به قول ادب دانان نقد ادبی قرار نمی گرفت ما تغیرات را شاهد نبودیم. اگر روسو بی آلایش نمی نوشت و اگر هوگو از فقر انتقاد نمی کرد که به آن توجه جدی مبذول نمی داشت چه می شد؟؟؟

نقد ادبی علم است که با آن می توان به برسی و تحقیق  در آثار پرداخت . نقد به معنی جدا کردن اصل از نا اصل و سره کردن می با شد. که در اصطلاح می توان چنین تعریف؛ برسی و مطالعه در خوبی های یک اثر( شیوای، عینی سازی، تخیلی، تاثیرگذاری و هدف مندی) و چه در زشتی های یک اثر(سرقات، تنافر کلمات، بی نظمی، بی هدفی، ...) و بستر های اجتماعی و فرهنگی آن تولید ادبی را نقد گویند. باید اذعان کرد که توافق کلی بین تمام منتقدین ادبی در قسمت تعریف آن وجود ندارد اما این تعریف تمام نقاط مشترک از تعاریف آن ها را در بر دارد.1 ویا برای این که مغز های لطیف بهتر به موضوع فایق آیند می توان چنین تمثیل کرد که نقد ادبی به مشعل می ماند که ما در شناخت یک اثر ادبی کمک نماید.

موضوع نقد تمام به آثار برمی گردد و منتقد در آغاز می کوشد که به صحت و سقم یک اثر پی برده بعد به دنبال نقد آن بر می آید. مباحث که در نقد ادبی به بحث گرفته می شود یکی سرقات ادبی است که در یک اثر کوشش می شود موضوع سرقات را برون بکشد به گونه مثال در رابطه ویلیام شکسپیر منقدینی مدعی شدند که آن از کسانی دگر تقلید کرده است. و یا عزل های حافظ و سعدی و عراقی گفته اند که از شاعران عرب چون اوتمام و متنبی تقلید کرده و گویا از جمله سرقات ادبی است.2 اما عده ای از دانشمندان نقد ادبی بر آن است که ما به این تکیه نکنیم که موضوع آن از کی محاکات شده بلکه باید دید که کدام یک بهتر می تواند به پردازش نایل آیندو اقناع شنونده را حاصل کند. مو ضوع دگر که ادبیون به آن در این علم می پردازند سنن ادبی است آن در آثار ادبی به جستجوی سنن نیز می گردند. به گونه مثال واژه های چون دل دیوانه، شمع گریان و زنجیر زلف...را از جمله سنن ادبی می داند. ادعا آنان بر این است که تا چه حد این سنن را حفظ می کرده است و به آن اهمیت قایل بوده اند در حالیکه گروهی مدعی اند که این امر باعث سلب ابتکار عمل نویسنده شده است. با ابراز این نظر آن اصالت نقد را به ابتکارات ادبی قایل شده و هر آن نویسنده ی را که ابتکار عمل به خرج می دهد مورد تاید قرار می داد.

به گونه مثال به اثر اتللو ویلیام شکسپیر به سبب ابداعات جدید وی ارزش زیاد قایل است اگر چند موضوع زندگی مشترک زنا و شوی موضوع است که خیلی نویسندگان به آن پرداخته است. اما روش تخیلی و ذهنی سازی و حس آمیزی در این اثر وی را با اهمیت ساخته و یک پیام خیلی کوتاه را که عبارت از اساس تمام روابط اعتماد است را باز گو می کند. 

موضوع مهم دگر را که نقد ادبی به آن ابرام دارد مفهوم زمینه های اجتماعی و سیاسی یک اثر است. در رابطه به اثر نامه های  مردم انگلستان از ماری آرویه( ولتــــر) چنین برداشت است که زمینه های که باعث این اثر شده می تواند جو خفقان همان گاه فرانسه است و این در حال است که انقلاب کبیرانگلیس نتایج خیلی انسانی و آزادی بخشی را به مردم آن به ارمغان آورده بود و ولتر نوید برای فرانسه به فردای بهتر در صورت انقلاب مانند انگلیس را می دهد و این امر را نقد ادبی به نحوی می خواهد روشن که در ایجاد یک اثر ادبی چقدر مسایل اجتماعی و سیاسی...نقش داشته است.

در رابطه با نقد ادبی مکاتب گوناگون وجود دارد که مکتب اجتماعی به پیام اجتماعی و مفاد به اجتماع را ملاک عمل قرار می دهد دانشمندان چون تی. اس.الیوت را به خود جلب کرده است. مکتب دگر به فورمالیستی روسیه مشهور است به ساختار یک ادبی تو جه کرده و تمام نقدها خویش را بر اساس گونه های ادبی به مبنای ساختار چون غزل و داستان سیاسی و غیره انجام می دهد و به نحو از نظریه تنازع بقا داروین متاثیرو باور مند است که تمام انواع ادبی برای ادامه حیات خویش به جنگ نوع می پردازد، در نتیجه یک نوع آن پیروز می گردد و گونه مثال در دوران مکتب خراسانی قالب غزل قالب غالب است .

نقد اخلاقی به این توجه دارد یک نویسنده تا چه حد به مسایل چون حفظ اخلاقیات توجه کرده است.

با آنهم نقد ادبی یک تاریخ را پشت سر گذرانده که قابل توجه است در آغاز یونان طلایه این حرکت بوده  در یک مکان جمع می شدند که به ان تیاتر اسم می دادند و کسانی چون سوفکل و اریستوفان به نمایش اثار خویش پرداخته و هرکس به توان خویش به نقد آن می پرداخت . بعد این حرکت توسط سیسرون به روم گسترش یافت و نتایج نسبت خوبی را به همراه در عرصه ادبی داشت. این حرکت در عرب جاهلیت توسط شاعران چون امرولقیس و ابوتمام و المتنبی ...به شکل که در بازاز عکاظ به خوانش شعر خویش می پرداختند ادامه یافت که یک شعر دگر نقد می کرد و یک دگر را گاهی به سرقات نیز متهم می کردند.

انتقال این حرکت در افغانستان وایران به شکل صورت گرفت که این حرکت را اسلام با خود یکجا به ارمغان آورد و ابو نصر فارابی وکسانی دگر را به قلم فرسای و داشته اند. اروپا نیز در قرون وسطی به این امر که نقد ادبی امری مهم است پی بردند و از یونانیان و مسلمانان در این امر کمک گرفتند.

 

ناتو در افغانستان

North Atlantic Treaty Organization (NATO)

سازمان آتلانتیک شمالی

ناتو درسال 1949 م براساس دفاع جمعی در واشنگتن تاسیس شد.هدف اساسی این سازمان در ماده پنجم آن چنین تصریح شده است "هرگاه حمله نظامی در مقابل هر یک از اعضا و یا چند عضواین سازمان صورت بگیرد به معنی حمله بر تمام اعضا خواهدبود،با ید در مقابل آن  به دفاع پرداخت" . این پیمان نزد دولت ایالات متحده امریکا سپرده شد تا اینکه به دولت های عضو تقدیم گردد. زبان های رسمی این سازمان دو زبان است ؛ انگلیسی وفرانسوی. دارای 26 عضو می باشد که 14 عضو آن اعضا متحد قلمداد می شود .دفتر مرکزی آن در  بروگسیل بلژیک قرار دارد .  از جمله تحولات بزرگ در ترکیب این سازمان در سال 1999آغاز شد تا اینکه تا سال 2004 م ده عضو از اتحاد شوروی سرخ را با مشکلات زیاد جذب کر د که شامل البانی ومقدونیه ،کراوسی...می با شد رخ داد . این پیمان عموما یک هدف سیاسی را دنبال می کند وآنهم مبارزه با ابر قدرت شرق روسیه (شوروی سابق) می باشد .وحالا این طورمی نماید که در این هدف خود با جذب ده عضو ازهم پیمانان شوروی سابق مؤفق شده .  سرمنشی این سازمان اندارس فو راسموس می باشد .

بعد ازین که تا اندازه برای این هدف که مغلوب کردن روسیه بود به هدف رسید مساً له دگر که فراروی جهان به خصوص ناتو وغرب قرار دارد که تروریسم است  . مبارزه با این پدیده هدف اول این سازمان قرار گرفته به همین دلیل به اساس دررخواست آلمان وهالند رهبری جنگ در افغانستان در سال 2006 از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به ناتو داده وناتو رهبری تقریبا 45 هزار نیرو در افغانستان را به عهده گرفت .که حالا به نزدیک صد هزار نیرو را تشکیل می دهد. در آغاز با مخالفت شدید از روسیه وایران قرار گرفت که تا اندازه کارا نبود .درهمین وقت ها سرمنشی سازمان ناتو به روسیه سفر کرد تا جلب همکاری روسیه را در مبارزه با تروریسم وطالبان جلب کند .

جنگ در افغانستان:

امروز در افغانستان 100 هزار سرباز خارجی وجود دارد و همه روزه با القاعده وطالبان ده ها کشته وزخمی می دهد اما امنیت افغانستا ن بهبود نیافته است. این چالش برخاسته از عدم نا هماهنگی دولت ونیروهای ناتو ست این را بار ها ریس جمهور کرزی در طی گفته هایش ابراز داشته که باید تمام برنامه براساس مشوره با دولت صورت بگیرد . ودومین مشکل که همه کارشناسان به آن معترف اند مساُ له موجودیت هسته ای تروریسم والقاعده در کشور همسایه پاکستان است که این  باعث شده تا لانه های آنان همیشه مصون بماند.  ازسوی دگر باراک اوباما اعلان داشته که خروج نیروهای ناتو از میانه های سال2011 اغاز خواهد شدکه این امر افکار عمومی جهان به خصوص آمریکارا به نقدونظرها وا داشته و بعضی از سنا توران امریکای از این تصمیم اوباما به شدت انتقاد کرده این را یک اعلان پیش از وقت خوانده. از جمله مسایل داغ که مطرح است دعوت طالبان که در پروسه صلح می باشد باوجودی که آقای کرزی شورای عالی صلح را ایجاد کرده و ازاین اقدام ماها می گزرد اما طالبان وگروه حکمتیار واکنش که مبنی بر تمایل آنان به این پروسه با شد ابراز نکرده اند . درین اواخر اوبامادر سفری به هندوستان اعلان کره که شرط اساسی برای این گفتگوهای صلح پزیرش قانون اساسی افغانستان از سوی آنان خواهد بود .  وضیعت افغانستان به این منوال تا کی ادامه خواهد  .

 

چالش های فراروی ناتو

از جمله علل که تا حالا ناتو در افغانستان نتوانسته کامیاب شود می تواند این با شد که اعضای اروپای در با هدف ایجاد یک نیروی نظامی قوی در اروپابه ناتو ملحق شدند وچون در آن زمان یعنی دهه 50میلادی امکان چنین کاری نبودبنابراین تن به این کاردادند وازطرف دگر اعضای شرقی آن که زیاد دنباله رو امریکا اند چون اینر یک فرصت رهای از قدرت روسیه می داند واین بلوک بند ی در ناتوباعث  ناکامی د ر افغانستان خواهد شد واین زمانی اشکارشد که سران فرانسه وآلمان طرح ارتش قوی در اروپا را ریختند واز ازکلمات دیپلماتیک که این کمک کننده ناتو خواهد بود آمریکا را به نحوی راضی کرد .از سوی دگرهمان طور که امریکا توانست چندین بازو روسیه را که همان کشورهای شرقی بود قطع کرد اونیز با کوشش های که از سال 1990به بعد آغازکرده توانسته به نحو ی ازانحا کشور های اروپای را باخودهمراه کند وبا آنان روابط اقتصادی بر قرار کند که این آغاز جلب اروپا خواهد بود.

تشکیلات

ناتو از دو رکن اساسی ساخته شده وآن عبارت از کنفرانس وزیران خارجه و کنفرانس وزیران دفاع وروسای ارتش . که شیوه تصمیم گیری به آن به شکل اتفاق آرا ست که تاهنوز مؤفق بوده واز این به بعدشاید روال تغیرکند چون ازسال 2004 به بعد تعداد آن به 26 عضو رسید ه که این معضل بزرگ برای تصمیم گیری اتفاق آراست.

انواع نیروهای نظامی ان سه نوع است اول نیروی دفاع اصلی دوم نیروی واکنش سریع که میتواند در ظرف7-20روزبه هر نقطه جهان به حمله نظامی بپردازد. سوم نیروهای اضافه ویا پشتوانه که در مواقع خاص نظامی وارد میدان می شود.

روابط و سیاست خارجی افغانستان و ایران

در آمدی کوتاه: کشور افغانستان و ایران در امتداد تاریخ خویش خاطرات مشــترک دارد که این دو کشور را به هم پیوند می دهد، چه این زیر حکمران بودن آن کشور به دست کوروش باشد و یا اینکه آن کشور زیر تسلط احمد شاه ابدالی باشد. مهم این جاست که بعضی عناصر باعث شده که این دو کشور به هم در ارتباط باشد. از جمله می توان مشترکات زبـــــانی بین دو کشور را بر شمرد و که هیچ ایرانی با خواندن اشعار مولانا بلخی احـــــساس نمی کند که بیگانه است وهمین طور یک افغانی با خواندن اشعار حافظ. این زبان مشترک باعث شده که این دو کشور دریک حوزه تمدنی به نام فارس و یا خراسان به علاوه تاجکستان قرار گیرند . بر علاوه این مبنـــــا مبنای دگر که ان عبارت از جغـــــرافیا است، نیز این دو کشور را محکوم به ارتباط کرده است. افغانستان با ایران سرحد طولانی دارد و در دو سوی مردمان با عنعــــــنات مشترک زندگی می کنند . ازعوامــــل دیگر ارتباط که عامـــــل معاصر است می توان عامل تجاری نام برد که نا چار این دو کشور ارتباطاط بایــد داشته باشند و کالا های تجاری بین این دو کشور صادر و وارد گردد. مورد دیگر که بعضی کارشناسان ایرانی آن کمرنگ خوانده عامل دینی است که این دو کشور از بعـــــد دینی دارای دین واحد بوده که گاهگاهی این احساس باعث توجه به هم دیگر شده است.

ما روابـــط این دو کشور را در دوران حکـــومت آقای کرزی به برسی می گیریم ، روابط این دو کشور از زمان که نشست بن برگزار شد نه نحـــــوی قابل پیش بینی برای سالهای آینده شد. چون افغانستان با بلــــــوک غرب پیمان بست که در آن آمریکا دشمن تعریف شده ایران سهم به سزای داشت. در آغاز تصور می شد که ایران با این کشور قطع روابط خواهد کرد اما زمان کـــــه غرب به خصوص آمریکا و هم پیمانان ناتو اش موضــــع محتطانه را به پیش گرفت این روابط دو باره به شکل بسیار کند و قوی از سر گرفــــــته شد. این موضع آمریکا از حسن  نیت اش نبود بلکه دریافته بود که نیاز هــــای اساسی به آن کشور دیده می شود. ایــــــران از حضور نیروهای خارجی در افغانستان ناراحتی خویش را بارها  ابراز کرده و این حرکت آن کشور بعضی مو ضوعـــــات را تلـــــــــویحی بیان می دارد که ما به آن خواهیم پرداخت.

از سوی دگر ایران بنا به این که از سوی شورای امنیت تحریم شده و عملا نیروی ها ی ایســـاف در این کشور حضور دارد . احساس خطر محسوس را در کنار خویش مشاهده می کند و درپی آن است که به نحوی این کـــشور را مانند سد بسازد تا از حملات احتمالی در امان با شد . چــــون نمی توانـــد با استفاده از ابزار های محسوس و آشکار استفاده نمـــــــاید ناچــــــار دست به اقدامات چون پول دادن به مقامات افغانی برای این منظور استفاده می نماید.  " داود زی" ریس دفـتـــــــر آقای کرزی چندین بار از مقامـــــات ایرانی در هواپیما و جاهای دگر پول دریافت کرده است که این موضوع در همـــــــین اواخر افشا شد این سیاست مرموز ایران را پرده بر می دارد . در آغـــــــــاز کرزی از این موضوع پول گرفتن اظهــــار بی اطلاعی کرد اما بعد اعلان شد که این پول در امور باز سازی کشور به مصرف رسیده است.

ایران و طالبان: در جریان سال گذشته 89 یک سایت خبری به نـــام ویکـــی لکس اسناد مبنــــی بر این که ایران و پاکستان هردو به طالبان کمـــــک های تجهیزاتی می کند را به نشر رساند که به مدت یک فصل سال افکار عمومی جهان به خود جلب کـــــــرد. با نشر این اسناد که موارد تخطی های نیروهای آمریکای در آن نیز دیده می شد "جولیانا ویکی لکس" به جـــــرم خود ساخته گی تجاوز جنسی محاکمه شد. این اسناد که اضافه از صــــد هزار سند است این امر را نیز برملا کرد که به طالبان در بدل قتل هر بزرگ افغان 2000 و یا3000 دالر از سوی کشور هـای همسایه پرداخت می شده  است.

این نوع مداخلات ازسوی ایران در زمان حکومت طالبان نیز توسط نشـــــر کتاب به نام رد پای فرعون به قلم  نویسنده افغانی رزاق مامون نیز به نشــر رسید که در این اواخیر  بالای او تیزاب پاشیده شد.

این نشان گــــر آن است که کشور ما در یک وضع غیرقابل پیش بینی قرار دارد.

روابط تجاری: بنا بر نوشته خبرگزاری بی بی سی در سال 2010 میلادی نزیــــک  45000 میلون افغانی بین ایران افغانستان تبادله تجاری شده است که این رقم یک رقم قابل توجه است و نکته مهم این جاست که افغانستان از ایران مواد ساختمانی و پلاستیک و نفت و غیره را وارد می نماید . در مقابل افغانستان کالای مهم را به آن کشور صادر نمی سازد، که ارزش اقتصادی زیاد داشته باشد . چون این کشور به این پیمانه بـــزرگ نیازمند کشور های همسایه است؛ کشور های همسایه نیز از نقطه ضعف این کشور به عنـــوان اهرم فشار در روابط خویش استفاده می نماید .  سیاست ژانوسی کرزی که گاهی از امریکا انتقاد و گاهی هم تشکری می ناشی از همی جا می شود چون در آن سوی سرحد ایران و یا پاکستان اموال تجاری این کشور توقف داده می شود که ما نمونه های زیاد داریم به گونه مثال سال قبل کــــــه ایران مواد نفتی را به بهانه این که از آن نیروهای خارجی استفاده می کند را به مدت دیری متوقف ساخت . این مساله ها باعث شد که آقای کرزی دچار اظطراب سیاسی در روابط سیاسی اش شود.  این وضع سیاسی که امروز افغانستان دارد بدتر از دوران های قرن نزدهم وبیستم است چون این حقیقت مسلم که درآن زمان ما به دهل یکی می رقصیدیم و حالا به چندین دهل.

نشست وزرای خارجه ایران، پاکستان و افغانستان (جدی، 88):

در یک نشست که وزرای خــــارجه ایران و افغـانستان وپاکستان در پایتخت پاکستان، اسلام آباد شرکت نمودند، کشور های همسایه به همـــــــکاری های خویش در زمینه های بازسازی و مبارزه با تروریزم تاکــــــید نمودند و آقای اسپنتا وزیر خارجه این کشور اعلان داشتند که «ما را به تنش هـــای خویش شریک نسازید» یعنی این که ما در تنش های میان ایران و امریکا  ازیک سو و تنش های میان پاکستان و هند کاری نداریم و این نباید نقطه توجــــه روابط مان باشد.

تدوین اصول سیاست خارجی افغانستان:

افغانستان کشوری است که با وجود آن که در اکثر کشور های جهان اصولنامه سیاست خارجـی خویش را که خطوط روابط شان را مشخص می ســــــــازد به صورت تعریف شده ومدون دارند. اما افغانستان در طول روابط خویش با کشورهای همسایه و دگر کشور های جهان دارای اصــــول سیاست خارجی نبوده اما در دوران حکومت کرزی این اصول نامه تدوین شد.

دکتر رنگین دادفر اسپنتا وزیر امور خارجه افغانستان گر چند در آغاز فعالیت خویش در وزارت امور خارجه وعده داده بود که تدوین این اصول از جمـله اولویت کاری وی است؛ اما تا سال 88 اقدام به عمل نیاورد. از سوی هم این در زمان بود که انتخابات دور دوم ریاست جمهوری در پیش روی دولت قرار داشت و اکثر کـــــارشناسان مخالف دولت این اقدام وازارت خارجه را یــک اقدام برای جلب همایت مردم قلمداد کرده اند. با آن هم این اصول نامه تدوین یافت.

این اصــــول نامه دارای یازده ماده است که در مورد روابــــط این کشور به صورت کلـــی چنین پرداخته است: اساس تمام روابط این کشور بر اســـــاس اصل عدم مداخله به امور کشور های دگر و صلح جهانی می باشد. یعنی این کشور روابط مانند یک روابط سالم سیاسی را خواهد داشت. در مورد کــشور های همسایه مورد اصالت حسن همجواری و احترام به حق مالکیت را مبنای روابط تعریف کرده است. این اصل شاید از این کشور تا حدی رعایت شـــــود اما به کشور هــــای همسایه گمان نمی رود که به چنین امر اصالت قایل شوند.

در مورد کشورهای اسلامی که افغانستان عضو سازمان کنفرانس های اسلامی است و در منشور آن تذکر داده شده در روابط به کشور های اسلام تــــقدم داده شود و این اصول نامه روابط مستحکم را بیان داشته است که در رابطـــــــه با کشور های اسلام اجرا خواهد شد.  ماده نهم این منشور ویـــــا اصــــــول نامه چنین بیان می دارد:«روابط ما با امریکا بر اساس منافع مشترک و بلند مـــدت تعین شده است.» این اصل یک نقض را در خــــــود می پروراند وآن این که منافع مشترک تعریف ناشده است. در مورد قدرت های منطقه ی آسیای مانند هند، چین و روسیه ایجاد روابط دوستانه را تعین داشته است.

نقد های که این منشور دارد این است که اصول نامه از جنبه اجرای کـــــــم برخورد ار است و به گونه مثال تضاد های موجود در رابطــــــــه با ایران و امریکا در این منشور منشور را دچـــار نقض خودی کرده است .  از سوی هم کارشناسان روابط بین اللمل افغانستان هشدار داده اند کــــه این منشور به یک متن حقوقی خوشبینانه می ماند تا یک اصول سیاست خارجی کارآ. با و جود آن هم این یک اقدام نیک است ما آن را برداشته ایم و کمک خواهد کرد که ما تا حدی از تشدد در روابط خارجی خویش بدر آیم.

تنش های روابط: در روابط بین ایران وافغانستان یک موضـــــوع بسیار ازهمه باعث تنش های بزرگ در روابط بین این دو کشور شده است . ایـــن موضوع مورد اعمال خشونت و برخورد خشن با مهاجرین افغانی از ســـوی مقامات ایرانی است، که این امر هم از سوی موافقین حکومت آقای کرزی و هم از سوی منتقدین آن انتقاد شده است و این امر باعث بعضی تنش ها گردیده است که آشکارا مقامات دولتی از ایران مبنی بر بی توجهی دولت ایــــران به وضع معیشی مهاجرین افغانی و اعمال خشـــــونت بار شان بر آشفته است. در موارد هم رسانه مانند طلوع دست به نشر تصاویر که حاکی از قتل افغانیان به ضرب گلوله توسط نیروهای انتظامی ایران است زده است و این خـــود باعث تغیر افکار عمومی در قسمت ایران گردیده است.

مورد دگر از تنش ها این است که هر چند گاهی که دولت کرزی با دولت های خارجی رقیب ایران دارای روابط قوی می شود دست به اقدام های تحریم آمیز می زند مانند بند کردن بندر تجارتی در زمان که در کابل نشست بــزرگ دایر شده بود .  از این اقدام دولت ایران می توان دریافت که اصـــــل روابط آن با کشور فراتر از مسایل اقتصادی است چون در این اواخر مقامات ایرانی اعلان داشتند مبلغ اضافه از یک میلیارد دالر صادرات در افغانستان داشته ایـــم با آن هم در مواقع دست به توقف دادن اموال تجار افغانی می زند خارج از این کــه چه مقدار ضرر به آن کشور و این کشور وارد می شود. ویا به قـــــــولی دگر مساله ایدیولوژیکی اصالت دارد.

در دیدار معاون وزارت مهاجرین آقای فضل احمد عظیمی با معاون وزارت کشـــــور آقای علی عبدالهی به تاریخ 29حمل سال جدید آقای عبـــــــــــدلهی اظهــــــار داشتند:« روابط ایران و افغانستان برپایه برادری استوار است.» و این نوع اظهار در نوع خود تازه نیست اما با آن هم ما این امر به فــــال نیک می گیریم و از سوی دگر ابراز د اشته است کـــــه ما 14000دانشجو را تقدیم جامعه افغانستان کردیم تا مصدر خدمت به این مردم شود. ایران کشوری است که در حوزه های فرهنگی از همه بیشتر توجه کرده است که ما شـــــــاهد باز کـــردن نمایشگاه های کتاب در کابل و ولایات هستیم و از سوی هــــــم نماینده دانشگاه آزاد اسلامی نیز در کابل شروع به فعالیت نموده و از دانشگاه دگـــــر به نام پیام نور نیز می توان نام برد.

نتیجه: از برسی متن قبلی بر می آید که ایران در مقابل افغانـــــستان دارای دو نـــــوع سیاست است؛ اول سیاست آشکار مانند کمک های فرهنگی و مبادلات تجاری و غیره . دوم سیاست پنهان کـــــه شامل کمک به دهشت افگنان طالب و دادن پول به مقــامـــات افغانـــی به منظـــور در یافت اطلاعات کشوری . ودر مقابـــل افغانستان دارای سیاست مضطرب در مقــابل ایران است؛ که گاهی متهـــم به مداخله نموده و گاهی هم بــرادر خواندن و نقش آنان در بازســـازی کشور مهم قلمداد کردن است را شامل می شود.